بازم یه کم دیگه از هوش

 در راستای بررسی هوش و خرد از شما می پرسم : دانشمند یا خردمند بیشتر به کیا میگن ؟

آیا معنی دو صفت خرمند و دانشمند یکسانه  ؟

دانش رو تعریف کنیم : دانش از خانواده  دانستن و دانایی هستش پس می شه گفت دانش ، یافتن قوانین و تناسبات موجود در جهان هستیه به عبارت دیگه شناسایی پدیده ها وکشف ضوابط بین اونها مثل جاذبه زمین ، قانونی که وجود داشته و بشر اونو شناخته و کشف کرده یا اتم و انرژی آن یا نسبیت و .....  خب همه اینا در اثر فکر و اندیشه و استفاده از هوش انسانی بدست اومده هوش هم واحد های خرد هست بنابراین خرد پایه دانش بوده یعنی بشرهرچقدرخردمند تر باشه دانشمندتر خواهد بود.

اما نکته اساسی  : برای داشتن هوش بالا و خردمندی چه باید کرد ؟  چه فاکتورهایی جهت رشد و پرورش هوش لازم است ؟ جواب :  دو فاکتور

 

1- زمان

2- انرژی

 

زمان که کاملا مشخصه اما انرژی دامنه بسیار گسترده ای داره ، درین نوشتار انرژی از محبت و عشق و دلسوزی گرفته تا  خرج پول و فراهم آوری غذا و امکانات و هر چیزی که بتونه حفظ حیات و تامین امنیت کنه .

 

اگرآموزش یک نوزاد رو از آغاز تولدش در نظر بگیریم اولین مربی ( مادر) برای رشد و بالندگی نوزادش باید دو چیز اختصاص بده ، هم وقت بذاره و هم انرژی صرف کنه خب طبیعیه که هرچقدر اندازه این دو بیشتر باشه نتیجه بهتری می شه گرفت البته با پیش فرض داشتن طرح روشن و هدفمند بودن آموزش از سوی مادر.

مادرانی که با تحمل سختی ، وقت و نیروی زیادی رو با دقت و حوصله ، صرف رفتار درست با کودک خود می کنن بدون شک نتیجه بهتری درانتقال دانش و رشد هوشی فرزندشون خواهند گرفت . مقدار انرژی و مدت زمانی که برای گرفتن نتیجه لازمه نسبت مستقیم با میزان هوش ژنتیکی کودک (IQ)  داره یعنی هرچقدر ضریب هوشی کودک بالاتر باشه قابلیت یادگیری (دریافت) هوشهای دیگر و تقویت اونا در وجود کودک کم هزینه تر و در مدت کمتری خواهد بود و برعکس . ( بطور کل این نوع هوش کودکان بسیار بالاست )

درمراحل بعدی رشد هم به همین ترتیبه ، آموزشهای مختلف در دوره های مهد و دبستان و .... دقیقا با نسبت هوش هر کودک ارتباط داره بنابراین میزان صرف هزینه و زمان ، بستگی به میزان رشد و تربیت هوش های موجود در کودک خواهد داشت .

سوال :

آیا ممکن است یک کودک معمولی با ضریب هوشی متوسط با کودک دیگری با ضریب هوشی بالا بطور یکسان به درجه مشخصی از خرد برسند  ؟

پاسخ :

 بله ، این امکان وجود دارد .  چگونه ؟ خیلی ساده  اگر در کودک باهوش برای رسیدن به هدف بطور مثال بستر زمانی یک سال با صرف انرژی 100000 کالری  نیاز باشد برای رساندن یک کودک معمولی به سطح تعیین شده ( هدف ) با ثابت بودن زمان ( یکسال ) حداقل باید 100000000 کالری انرژی صرف کرد یعنی حداقل 1000 برابر کودک اول !  این پروسه برای تمام افراد در سراسر جهان و همه سنین هم قابل اجراست یعنی فردی  کم استعداد و در حد خنگ رو اگر هزار برابر یا بیشتر خرجش کنن می تواند با فرد دیگری با هوش متوسط  برابری کند !!   بله می تواند !!!

 

تعادل هوشی

 

مدیریت ( در هر سطحی ) به نظر شما سرزده از همان خردمندی نیست ؟

اولین مدیریک انسان مادر اوست ( یا پرستاری که برای نگهداری نوزاد استخدام شده ) اگر زن در شرایط نسبتا نرمال و با آرامش نسبی مادر شود مهمترین وظیفه خردمندانه او حفظ تعادل هست ایجاد بالانس درونی ، حفظ تعادل روحیه نوزاد چه در دادن آموزه های خود به نوزاد و چه در بازخورد آن آموزه ها ( گرفتن تست از کودک برای دست یابی به میزان یادگیری او ) پس ، گذشته از کمک به رشد عقل کودک باید در شناسایی و تربیت پایه خرد ( هوش های چندگانه ) به نسبت رشد جسمی کودک تعادل رو حفظ کنه به عبارت دیگر فقط به یک یا دو هوش بصورت افراطی نپردازه و اونو تک بعدی بار نیاره ، تربیت و رشد هوش بطور متعادل. دقیقا مثل یک  مدیر متعارف که مهمترین نقش او پس از حرکت سیستم تحت مدیریتش ایجاد و حفظ تعادله .

 

من فکر می کنم در گذشته ها ، مدیریت به ریاست گفته می شده  یعنی آقای مدیر بیشتر رییس ! بوده  ( توی اذهان عمومی هم رییس یعنی کسی که فقط قدرت داره ، کارش  فقط دستوردادنه و زمان بهره برداری هم  بیشترین بهره رو می بره ) اساسن بار معنای کلمه رییس در کشور ما یعنی زورگوی پذیرفته شده ای که نمیشه باهاش درافتاد ، هرچند به اکراه کسی حاضره اینو اعتراف کنه اما اون باوری که ته دل آدماست اینه :  رییس کسی است که فرمانبران برای رسیدن به حداقل های زندگی باید تحملش کنند ! شاید این رییس یه وقتایی هم همون کارفرمای امروزیه !    

 

حالا بگذریم که بزرگترین و مهمترین مشخصه یک مدیر ( رییس ) در جامعه متمدن اینه که باید عملا در گرفتن مسئولیت و حتی بعضی مواقع انجام خطرناکترین کارها ( ریسک ) اولین نفر و بردن بهره و امتیاز آخرین نفر باشه ( به حکم تجربه ، موفق ترین مدیر در هر سحطی در هر نقطه جهان )

 

آیا ما مدیران موفقی هستیم ؟

 

 

پ ن  :  اگه اجازه بدین فعلنا هوش و ... اینارو تا همینجا تمومش کنیم هرچند خیلی چیزای دیگه ازش مونده اما برای اینکه یکنواخت و خسته کننده هم نباشه بریم یکم هوا خوری ( از هر دری گفتن و شنفتن ) بابا ایام الله کریسمسه ، بریم پیشواز حاجی نوئل ، مردم همه دارن شادی می کنن ما تو خونه روضه می خونیم  

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد