خودم

 

گاهی یک نگاه، آنقدر شیرین است که جای تمام شیرینی‌های عمرت را می‌گیرد.

گاهی یک سخن، آنقدر باارزش است‌که جای هزاران سخن عجیب و غریب منتسب به آدم‌های بزرگ را پر می‌کند.

گاهی یک لحظه، آنقدر خواستنی‌است که تو آرزوی تکرارش را داری حتی‌ در ازای دادن بخشی از عمرت.

گاهی یک انسان، آنقدر عزیز است که جای سرد و تاریک نامردمی‌های روزگار را با آتش وجودش گرم و روشن می کند.

گاهی دلم می‌گیرد ........... برای دیدن خودم! .......... دلم برای خودم تنگ شده!  من کی با خودم قرار خواهم گذاشت؟  من چه شکلی هستم ؟  دلتنگی برای خود ناشکیبانه‌است.

باور نمی‌کنید؟

نظرات 1 + ارسال نظر
همسایه چهارشنبه 22 خرداد‌ماه سال 1387 ساعت 02:59 ب.ظ http://manbito.blogsky.com

سلام
وبلاگ غنی ودوست داشتنی دارین.
خوشحالم که چند دقیقه ای در دریای واژه هایت بودم
ممنونم

محمد جان ترانه وبلاگت خیلی پر احساس و گیرا بود
با این حس ژرف اندیشه های ژرفتری باید.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد