... اما در خصوص داشتن پشتیبان با وضعیت فازی نظر شما چیست؟
معمولن خانواده با ساپورتهای کلی از جمله پشتیبانی نسبی مالی باعث استقلال نسبی فرد میشود، شاید درست باشد کلمه وابستگی را به جای استقلال نسبی بکار برد اما بههرجهت این پشتیبانی اصولن تا مقطع زمانی خاصی لازم است و پس از آن باید زمینه استقلالدهی به فرد آغاز شود برخی زودتر طالب استقلال هستند و برخی دیگر را باید تدریجن مجبور به آن کرد درهر صورت بهتر است بلوغ اجتماعی را فقط تابع سن و سال ندانیم چراکه قابلیت افراد متفاوت میباشد حال از زمانی به بعد دولت براساس قوانین هر کشوری وظایفی در قبال شهروندان دارد مثل بستر سازی تحصیلات عالی، ایجاد زمینههای شغلی، علمی تحقیقاتی، و ... اما مهمترین وظیفه یک دولت دادن تمام این امکانات با رعایت تعادل نسبیاست این پشتیبانیدولت طبیعی و بهترین ساپورتیاست که میتواند اراده جوانان را در شکوفایی خود و در نتیجه یک جامعه فعال کند پس بطورکل کمک و پشتیبانی خانواده و دولت مشترکن باید دراین راستا باشد که زمینه بکارگیری هوش و استعداد جوان را آماده و تضمین نماید، یعنی کودکان، نوجوانان و جوانان به مسیر اعتمادبهنفس، تکیه به خود و رهاسازی استعداد و قابلیتهای خود هدایت شوند. مهمترین نتیجه این فضاسازی، جوشش خلاقیت خواهدبود، جوانانی که بتوانند در تعاملی آزاد با برخوردهای کاملن آزاد در زمینه اندیشه، کارهای گروهی و سایر ارتباطات ضروری به شکوفایی خود بپردازند، این فضا که برگرفته از پشتیبانی دولت است با خواست و نظر همه شهروندان از جمله خود جوانان قابل تغییر، اصلاح و نقد خواهد بود اما مهمترازآن اراده و خواست جوانانیاست که اگر شرایط به گونهای دچار مشکل گردید همچنان از تب و تاب نیفتد و بتواند وضعیت بحران را مدیریت نماید یعنی درهمین فضای مذکور بازهم اصالت با اراده و پیگیری افراد خواهدبود
کسی که اشک دیگران را پاک میکند یا کسی که دیگران باید اشکهایش را پاک کنند؟
کسی که روزهای آفتابی را بیشتر دوست دارد یاکسیکه روزهای ابری و یحتمل بارانی را؟
کسی که بیشتر هدیه میگیرد یا کسی که آنرا بیشتر میدهد؟
کسی که غمخواران بیشمار دارد یا کسی که اساسن یکتاست در روزهای تنهایی و بیکسی؟
آنقدر گفتنی دارم که ترجیح میدهم چیزی نگویم
کسی که به چشمها باور دارد و نگاهها را میشناسد یا کسی که اصولن به هیچ چشم و نگاهی اعتماد ندارد؟
برخی بطور ژنتیکی این قابلیت را دارند اما تجربه میتواند کمک بسیاری در شناخت نگاهها نماید اگر تجربهاش را ندارید با کمی احتیاط به تفسیر نگاهها بپردازید
کسی که قولهایش سر وقت پاس میشود یا کسی که برگشت خور قولهایش ملس است ؟
کسی که ...
شاید روزی روزگاری دنباله کسی که ... را ادامه دهم و شاید هم نه
اما خداوکیلی درست و متعادل بکار بردن تمام این بخشها که گفته شد بسیار بسیار دشوار و جانفرساست نه اینکه غیرممکن باشد نه! فقط سخت است و باید هنرمند و خردمند و شاید کمی هم دانشمند باشی تا موفق شوی اما نکته جالب دیگری که میخواهم بگویم کامل بودن یا کامل به نظر رسیدناست در لابلای فضاهای مثبت و دلنشین فضاهایی هست که با شما سازگار نیستند مثلن یک حس عمومی وجود دارد که از کامل به نظر رسیدن کسی خوشش نمیآید شاید این حس منفی باشد، من نمیدانم اما ازینکه کامل به نظر رسیدن یا نزدیکی بیشتر به کامل بودن اساسن مشکل آفریناست شک ندارم پس بهتراست برخی جاها کمی هم خل و دیوانه باشیم!
و تمام اصول ثابت و غیر ثابت را فراموش کنیم ... اما این، فاکتورهایی دارد که باید به دقت به آنها جواب دهیم که عبارتنداز : کی؟ و کجا؟ و در انظار چه کسانی؟
در چه زمانی؟ ... کجا ؟ ... و درحضور چه کسانی؟
ازشما که حوصله کردین سپاسگزارم
هرجاسخن از اشک باشد احتمالن خانمی هم خواهدبود!
با این حرف شدیدا موافقم... حالا اینکه خانوما راحت گریه می کنن که درست اما امان از دست این آقایون...
نکته ی جالبی وجود داره و اون اینکه آقایون پیش دوستای مذکر خودشون گریه نمی کنن / به خاطر این حرف مسخره که مرد نباید گریه کنه یا مرد که گریه نمی کنه/!!!! ولی من چند بار امتحان کردم اگه با پسرا خودمونی بشی و سر درد و دلاشون باز بشه اندازه ی تمام عمرشون اشک واسه ریختن دارن طفلکی ها!!! این آقایون حتی برادر و پدر آدم هم می تونن باشن! تا حالا اشکشون رو دیدین؟!
خیلی خوبه که به دیگران اجازه بدیم خودشون باشن و تظاهر نکنن! پس بازم به این نتیجه می رسیم که همیشه پای یه زن وسطه!!!!!!!! حتی تو اشک ریختن
first Lady Please
سلام.با موضوع یک فیلم منتظر نظرتم دوست من
چشم