دلِ من میگه چی دلت میخواد؟
نگاش میکنم از گوشهی چشم
بازم میپرسه چی دلت میخواد؟
به دلم میگم دست بردار شیطون!
از رو نمیره میپره بالا میپره پایین
بگو دیگه زود چی دلت میخواد؟
خندم میگیره از سماجتش از شیطنتش از سبکسریش
میگم خیلی خب حالا که میخوای منم بت میگم
من دلم میخواد ...
اولش دلم یه چیز خنک، یه نوشیدنی مثل آب انار
سرخ و ملس و یخ و دل نوشین!
اگه نبود جاش یه سرخ دیگه یه یخ دیگه مثل آلبالو
سرخ و ملس و یخ و گوارا
میپرسه ازم اگه نبود؟ جاش؟
دیگه نمیخوام یا فقط انار یا که آلبالو
باز میگه حالا، شربت تمشک؟ عرق هلو!!!؟
نگاش میکنم با کمی غضب!
میگه عزیزم اینا که میگی از میلت بپرس
من از تو خواستم از دلت بگی
گفتم خیلی خب از میلم میخوام
به میلم میگم تو چی میل داری ؟
میل من میگه هر چی میل توست!
باز دلم میگه من منتظرم
نپیچون منو هی دورم نزن!
بگو ببینم دلت چی میخواد؟
یکیشو بگو اگه زیاده، اون مهمه رو
به دلم میگم برو بچه جون
من خودم سیام سیاهم نکن
باز میگه آقا نمیشه حالا
یکیشو بگی؟؟ جان مادرت!
یکیشو بگم؟ خیلی خب میگم
من دلم میخواد ...
یه شهری باشه یه جای دنیا آزادِ آزاد
هر کی دلش خواست ، هر جای دنیا
هر موقع سال هر وقت از ماه
هرساعتی خواست بیادش اونجا
راحت ِراحت بدون زحمت
بدون تعقیب بدون گریز
فریاد بزنه نفس بکشه
بدون وحشت بدون هراس
حرفای اسیر فریادِ خفته
صدای زخمی گلوی خفه
باقی نمونه هیچ جای دنیا
فریاد خفه صدای خفته
....
چی داری بگی؟ حالا تو بگو
توی شهر من ، توی آزادی؟
...
دل من میگه خوش به حال تو
یه خیال داری که بپردازی
یه رویا داری که باش بسازی
من چکار کنم؟ توی این غربت
توی این تنگی توی اسارت؟
خوش به حال تو با اون خیالت
با همنشینت که بیخیاله
سر میکنی باش به بیخیالی
سرت سلامت چه بیملالی!
تو و خیالت شادباش و سرخوش
سرخ و ملس و گوارا و نوش
خیلی خوب می نویسی ساده و دلنشین
موفق باشی
سپاس از لطف شما
پاینده و پیروز
واقعا این بلاگ اسکای خسته نباشه!
چهار بار برای این همه پست نظر تایپ کردم، همش پرید.