زندگی خشنتر از آنست که تو خود نیز به سوی خشونت رو کنی
آنانکه میگویند زندگی زیباست دروغ بزرگی را به اندازه یک بالن هوا کردهاند
اما آسمان پر از بالنهایی است که تو از آنها نمیرنجی مگر آنهایی که ترا با خود بالا نبرند!
زندگی خشنتر از آنست که تو با تلخی ِخشونتی خود خواسته، کامت را گس کنی
اما گاهی شاید ناخواسته و شاید به اجبار ِسرنوشت برای از دست ندادن حس چشایی!! ناگزیر از خشونت در برابر خشونت شده باشی .... به من بگو درآن لحظه آیا بازهم زندگی زیباست؟!
عدالت بالن بزرگتری است که هرگز کسی اندازهی آنرا تخمین هم نزدهاست و جهانِ خیال، با لبی سوزان بسوی سرابی که شاید میداند اما به از نشستن باطل است، سراسیمه پر میکشد و دراین راه ... و دراین راه چه بسیار و چه غمگنانه انرژیهایی که در رویای پرواز تلف گشتهاند!
اما اگر همهی یک کوه طلا بود! اگر همهی سنگهای ریز و درشتش طلا بودند و اگر تکتک کوهها یکپارچه، طلا بودند دیگر چه نیازی به جستجو؟
حقیقت رگهای است پنهان در دل کوههای خشن
این تویی که سرانجام یا به طلا خواهی رسید و یا در حسرت برق آن خواهی مرد و اگرچه در دیگرسو نیز زندگی خشنتر از آنست که تو بنشینی و دلت را به بالن های بزرگ و رنگارنگ خوش کنی
آسمان پر از بالنهایی است که ما خود هوا کردهایم
سلام پیمان جان
انسان به واسطه توانایی هایی که دارد از پس تمامی مشکلات بر می آید ولی خوش به حال کسی که بتواند از پس ذهن خود بر آید.
موفق باشی
سلام سهیلای عزیز
خوشحالم از حضورت
پاینده باشی بانو