آذر رنگین شد و پایان گرفت و بدین سان دفتر پاییز بسته شد
امشب با سپری کردن آخرین ساعات آذرماه به فضای سرد زمستان پا میگذاریم
شب یلدا
بلندترین تاریکی، البته نه آنچنان که تصور میشود
شبی مثل دیگر شبهای زمستان، فقط با تفاوتی در نام و اندکی توجه و کمی آیینیشدن
...
حتمن بعضیها از شور و حال خرید شب یلدا خواهند گفت
و بعضی از میوههای این شب
و برخی دیگر از تاریخ یلدا در ایران باستان
عدهای از خواص برگزاری صحیح این آیین ملی
و دیگرانی از فامیل و خانوادههای دورهم دراین شب
و بی شک بازهم لطیفانی از بنیبشر از به فکر یتیمان بودن در این شب سرد
و سفارشاتی از به فکر بیپناهان و بیخانمانها بودن
و عکسهایی از کودکان معصومی که با چشمان نمناک و لبهایی که بستهاست و چیزی برای گفتن ندارد و لباس مندرس بر تن، در میان هیاهوی خرید و جنب و جوش شب یلدا بیسرو صدا به رهگذران شنگول مینگرند و ...
در نگاه همهی ما، گفتن و پرداختن به موارد اینچنین، مسلمن اگر خوب نباشد بد هم نیست
اما آیا امشب اولین باریاست که قرار است از اینهمه حوادث ضدونقیض در کنار هم سخن گفته شود؟
آیا این اولین باری است که تصویر خرید شنگولانه ما در کنار خط اشکی سرد از چهرهای (که بخشی از پیکرهی ماست) به نمایش درخواهد آمد؟؟؟
پاسخ را همه میدانیم
همه میدانیم که نه
فقط شب یلدا نیست، بسیاری از نازیباییها، بیتوجهیها، بینظمیها و بسیاری از بیعدالتیها بدست مبارک خود ما و جلو چشمان نازنین خودمان اتفاق میافتد و ما
فقط با تظاهر به مظلوم نوازی و با تسکین صدقهدادن و رد شدن خود را از آن میرهانیم
درحالیکه باعث و بانی بسیاری از همین تصاویر و صحنهها خودمان هستیم و بیشتر مواقع به این امر هم واقفیم
ما، عامل این نازیباییهای شبهای کوتاه و بلند زندگی هستیم
اگر با دقت نگاه کنیم خواهیم دید که اکثرن هر یک از ما به اندازهای ( از یک میلیاردم درصد تا صددرصد) در تولید این بینظمی موثر هستیم، درطول شبانه روز، هفته و ماه و سال، چون گله کرگدنها در مزرعهی زندگی چارنعل همه چیز را به زیر ثمها میگذاریم و هرازچند مثل خیل دُرناها و به نازکی پروپای زیبای آنها احساساتی می شویم و ...
شاید فقط درصد بسیار بسیار کمی از ما در بوجود آمدن این واقعیت مزمن و چنین پدیدهای منفی که به عادت رسیده است نقشی نداشته باشیم
ما ملت متظاهری هستیم
به گواه تاریخ، ما برای پوشاندن روی زشتیهایی که خودمان عامل آن هستیم بسیار استاد و هنرمندیم، شب یلدا که جای خود دارد، تمام شبهای دیگر نیز به خیال خود با استفاده از تاریکی از دست خود میگریزیم و برای پاسخ به سوالهای پیدرپی درونی خود میگوییم به من چه!!! مگه فقط من اینطوری هستم؟! چرا بقیه همه اینطورین؟! مگه من مسئول بدبختیهای بشرم؟!! اینهمه آدم مگه فقط من دارم دروغ میگم؟ اِ ...
«« زترک و زدهقان واز تازیان / نژادی پدید آمد اندر میان
نه ترک و نه دهقان نه تازی بود / سخن ها به کردار بازی بود »»
و جالب است که فرقی ندارد در کجای دنیا باشیم چون این نوع از ویروس ایرانی با ما و به همراه ما و در وجود ما همیشه و همه جا فعال است و به شدت به رسالت تاریخی خود درانجام کارهایی مشهور به ایرانیگری، پایبند
ما ملت متظاهری هستیم
و این برخاسته از فرهنگی است که شخصیت تک تک ما را به خود آلوده است
و اصالت، رویاییاست که به این زودیها به آن دست نخواهیم یافت
«« ای اهورا مزدا ما را از دروغ، دشمن و خشکسالی حفظ کن »»
هموطن عزیزم برای تو و برای خودم همیشه آرزوی شادی و سربلندی دارم اما این دلیل نمیشود که با تعارفات دروغین و اغراق و بلفهای فراوان، داد از فرهنگ و تمدن چندهزار ساله بزنیم وقتی که در ابتداییترین اصول زندگی جهانی شَل و پل هستیم
کافیاست کمی به دور و اطرافمان نگاه کنیم تا دریابیم که ملتهای دیگر به چه فهمی از زندگی و همزیستی رسیدهاند تا خودگولزدنمان را به حساب آدمهای بد نگذاریم
شب یلدایتان خوش و شاد باد
سلام مرسی از نوشته خوبت واقعا قشنگ نوشتی یه سرم به ما بزن آپ جدید دارم