تابو

این نوشتار احساس تشنگی شدید منو نشون می ده به روشن شدن یه " حس "  به خاطر همین در راستای یتیمولژِی لازم دونستم این حس رو درمیون بگذاریم اجازه هست ؟ *

حتما کلمه تابو رو بارها شنیدین ، فارسیش ترجمه شده " پرهیزه "

تابو چیه ؟  خب خودمونیش یعنی دربست پذیرفتن چیزی بدون حق اظهار نظر .

وقتی فکر یا باوری ( معمولا هم کهن ) را بدون نقد وبررسی پذیرفتی و مبنی قرار دادی درواقع شما هم در ردیف همگان هستی اگر چنین نکردی پس مثلا تابو شکنی کردی و اینکار هزینه های خودش رو خواهد برد

اماغیر خودمونی ! تابو چیست ؟

تابو یا پَرهیزه آن دسته از رفتارها، گفتارها یا امور اجتماعی است که بر طبق رسم و آیین یا مذهب، ممنوع و نکوهش‌پذیر است. برای نمونه نام بردن از اندام تناسلی در محافل رسمی در بسیاری از اقوام جهان یک تابو است.

                                                از ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد

خب تا اینجا درسته اما من احساس می کنم کامل نیست چرا ؟ چون هیچ آدم عاقلی نمی‌گه رد شدن از چراغ قرمز و یا نپرداختن مالیات تابوه !تابو در تعریف بالا ممنوعه بیرونیه درحالیکه یه جوشش درونی می خواد اونو فاش کنه همین مثال تعریف رو " نام بردن از اندام ..... اگه دقت کنیم بعضی وقتا دلمون می خواد خیلی راحت بیانش کنیم اما جیز و بد بودنش مانع می شه .  شاید ! نمی دونم شاید تو فرهنگ و ادبیات ما طنز و کنایه و دوپهلویی ریشه مهمترش تو همین حس باشه .  تابو !

ریشه یابی

اصل این واژه مربوط به زبان اهالی جزایر پولینزی در جنوب اقیانوس آرام است. مردماین جزایر این واژه را برای برخی ممنوعیات آیینی و نسبتا مرموز (زنای محارم، لمسکردن رئیس قبیله،...‌)‌به کار می‌بردند. یا شاید بشود گفت درباره‌ی ممنوعیاتی کهنمی‌توانستند علت آن را ـ حتی برای خودشان ـ به درستی توضیح دهند

اما تابوی امروز ما چیز دیگه ایه ، مقدس شدن چیزی و یا نقشی که نباید دربارش فکر کرد واگر هم فکر کردی هرگز نباید اونو فاش کنی یعنی جوشش درونی برای فاش کردن و منع بیرونی برای اظهار

بعضی وقتا این حس همیشه (درون - بیرون)نیست بلکه جنگ دو حس درونیه ( درون-درون ) رنجشی از معشوق یا رنجش از والدین .

هیچ کس از نقش مادر نمی تونه ( جرات نمی کنه ) جز تعریف و تمجید و ستایش و به خاک مالیدن خود ، چیز دیگه ای بگه هرچند دیده و یا لمس کرده باشه ! (درون- بیرون)اما آیا همه کسانی که فرزند آورده و بزرگ می کنند نقش مادری را نه عالی بلکه در حداقلی هم بلد هستن ؟  چرا این ؟ بذار بپرسم آیا همه زنانی که نقش مادر رو پیدا کردن حس و توان مادری رو بدست آوردن ؟ جواب : البته که نه !  چه بسیار زنانی که حتی الفبای اونو نمی دونن تا چه رسد .........  خب حالا بچه های این زن چه احساسی نسبت به مادر دارن ، کسی که آب و غذا و ... و خواب  اونارو فراهم کرده (درون – درون)

بازم یه حکایت برای روشن شدن تابو :

شاعرى در بستر مرگ به این و آن سفارش کرد که اول وى را به خاک بسپارند و بعد وصیت نامه اش را بگشایند. چنین کردند و چون وصیت نامه اش گشودند دیدند در آن نوشته من از صداى بلبل بى زارم اما چه کنم ناگزیر بودم بیت ها در وصف این صداى زق زق ناخوش بسرایم، برایم دلنشین، صداى کلاغ است با آن تنوع بم. دیگر آن که گلستان سعدى پر از بدآموزى است و معیار ادب نیست اما تا زنده بودم جرات نکردم اینها بازگویم و آخر این که بهشت زیر پاى مادران نیست. چون پدر بیچاره ام رنج بسیار برد و در جوانى دق کرد. مادرم شوهر کرد و در همه عمر به راحتى زیست. من هم پدرم درآمده است و مادر بچه ها هیچ قدر نمى داند

 

اصلا مهم نیست اون نظر و دیدگاه فرد درست باشه یا غلط و چه بسا فکر یا احساس تابو شکن بعضی وقتا واقعا هم جالب نباشه مثلا کسی که صدای کرکس رو به بلبل ترجیه بده خب طبیعیه از نظر اکثریت این رده اما منظور از تابو شکنی یعنی اجازه داشته باشی احساستو همونطور که هست بیان کنی مجبور به تظاهر و ریاکاری و مراعات حال اکثریت نشی  به خاطر همین اجبارهاست که هر نوع تابو شکنی بسته به زمان و مکان و تاریخ و موقعیت های مختلف هزینه های مختلفی داره

بذارید اینو روشن و واضح بگم هدف از به نقد کشیدن ، اصلا دعوا و اخم و پرخاشگری و مصیبت سازی و این حرفا نیست قرار نیست با نقد یک فرد یا نقش اون ، دنبال مقصر بگردیم و رو به قبلش کنیم هرگز!  بلکه این یه جور خودکاوی ، فرهنگ کاوی و درواقع بازید از خودمونه منتها با دقت و نور انداختن به تاریکی ها تا ..... تا ... چی ؟ تا هر چه بیشتر و بهتر و خوشگلتر خودمون رو مرتب کنیم آرایش کنیم و به ایده آل هامون نزدیکتر 

برای داشتن یه نقاشی زیبا و دلنشین که پازلش کنی چیا لازمه ؟؟؟

زیبایی تک تک قطعه پازل ها و درست چیدن اونها .

اما ازون مهمتر طرح و نقش و ایده ای که تو ذهن باید داشته باشی تا بتونی نقشبندی اساسی دربیاری براین اساس به باور من اگر پدر و مادر "خوداولیه" یا "خود بزرگتر" ما باشن پس بزرگترین و ریشه ای ترین تابوی جهان همین پدرو مادر خواهند بود برای شکستن هر نوع تابویی ابتدا باید اینرو شکست !

البته نقش پدری و مادری نه شخص پدر و مادر

 

 

*  این اجازه خواستن یعنی اگه آره یا نه حتما بگین تو کامنتهایی احتمالی که لطف خواهین کرد دست کمش اینه که ادامه نده !

 

 

پی نوشت :  یه کم دیگه !

 

نظرات 2 + ارسال نظر
شهلا تی ان تی دوشنبه 28 آبان‌ماه سال 1386 ساعت 12:52 ب.ظ http://www.bazareroz.com



سلام
باز هم عالی بود
نوشته هات خیلی صمیمی هست
می خواستم دو تا خواهش ازت بکنم
اول> محتوای این آدرس رو کلا بزاری تو وب سایتت آدرس اینه
http://www.bazareroz.com/page.php?pageid=Link5.htm
دوم> منو لینک کنی WwW.BazareRoz.Com
بعد از این کارها بیای تو سایتم در قسمت تماس با ما آدرس وب سایتتو بدی بهم منم لینکت کنم
راستی اگه خواستی منو ادد کن ShahlaOk
یه وسیله برات گذاشتم بهم سر بزنی منتظرتم
موفق باشی یا علی
^^^^^^^^^
°°°°°°°°°°°° |/°
منو°°°°°°°°° |_/°
°°لینک °°°°° |__/°
°° می کنی ؟ |__/°
°°°°°°°°°°° |___/°
°°°°°°°°°°°°|_____/°
°°°°°°°°°°°°|______/°
°°°°°°______|_______________
~~~~/__ بیا اینم وسیله حالا دیگه_~~~
~~~~~/ _میتونی منو لینک کنی _~~~~
,.-~*´¨¯¨`*•~-.¸,.-~*´¨¯¨`*•~-.¸,.-~*´¨¯¨`*•~-.¸,.-~* ¯´¨ ¨`*•~-.¸.....
آیدی من ShahlaOk

سلام
متشکرم . با هیجانی که در وجودت موج میزنه بهت قول می دم در کوتاه مدت بیزینس کار بسیار موفقی خواهی شد اینو جدی می گم
خب راستش یه کم فضاهای کاریمون متفاوته اما ما آدما خیلی چیزای مشترک داریم از جمله درک صمیمیت

یه زن دوشنبه 28 آبان‌ماه سال 1386 ساعت 02:01 ب.ظ http://me-justawoman.blogsky.com

پیمان عزیز
موضوع فوق‌العادیه ... خوشحال می‌شم ادامه‌اش رو بخونم . بنظر من پرداختن به تابوها برای تغییر کردن رکن اساسیه.

یه زن عزیز و محترم :
از ابراز لطفت بسیار متشکرم با نظرتون کاملا موافقم چون تابو و تمام چیزایی که در وجود ما و در تاریکی های روحمون گم شدن و دراونجا باقی موندن خیلی آزار دهنده هستن تا زمانیکه اونارو راهنمایی کنیم تا خیلی آروم و نرمال راهشونو پیدا کنن و بدون آسیب زدن ، خودشون و مارو از گم گشتگی نجات بدن .
با سپاس

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد