هوش .......

هوش جسمی  : شناخت ، برقراری ارتباط  و نگهداری از جسم خود به هوش فیزیک بدن ( جسم ) معروف است شناخت آناتومیک بطور کل از بدن و شناخت ویژگی های شخصی بطور خاص از اندام ، فرم و شکل ، چاقی و لاغری و تناسب ، ضعف و قوت احتمالی ، کوتاهی ، بلندی یا معمولی بودن قد  و .... اما در زمینه ارتباط  نوعی ارتباط حسی مد نظر است ارتباط عاطفی که در هوش عاطفی تعریف می شود ، نگهداری و مراقبت از جسم ، حفظ سلامت و درستی فیزیکی و متافیزیکی ( مثل تحقیر نکردن جسم با گفتار و یا رفتارهای بد ) و در حد بالاتر پرورش ، رشد و تکامل جسمی در حد حرفه ای ( ورزش ) و یونیک کردن ( تک بودن  ) و به ثبت رساندن ( رکورد ) در رشته ای  که سر زده از هوش و توانمندی جسمی  باشد . 

 

هوش عاطفی :  (دوست داشتن ، محبت ) ( اخلاق – امیدواری- شادی – والا گرا)

این هوش بخش وسیع و پیچیده و درعین حال جزء اصلی ترین بخش خرد است بطوریکه می توان گفت مهمترین و موثرترین هوش در روابط  انسان با جهان هستی است میزان بهره مندی ازاین هوش نشاندهنده اندازه تکامل یک تیپ ( شخصیت ) است . به این دلیل که در این هوش  براحتی می توان دید که دارنده آن ( انسان هوشمند عاطفی ) به اصل زایش خوب از خوب و بد از بد  باور دارد و این اصلی ترین قانون تکامل است چراکه اگر باور به تولید  (مثبت از مثبت ) و( منفی از منفی ) نباشد ، نتیجه ، یک تناقض عاطفی است که منجر به سردرگمی در زندگی می شود مثال این هوش میتواند نگاه صمیمانه ، لمس و نوازش از روی مهر و هر رفتار ملایم و مهربانانه با هر موجود زنده یا حتی اندام زنده باشد ، این نوع از ارتباط با جهان پیرامون تولید حس همبستگی با تمام هستی می کند و نتیجه آن کم کردن غم تنهایی و ایجاد شادی است شادی و خوشحالی ایجاد شده کاملا عمیق و ماندگار است بطوریکه بسیاری از سرخوردگیهای متداول هرگز در صاحبان این هوش جایی ندارد ،  کار اصلی هوش عاطفی  برقراری یک ارتباط عاطفی  ( گرم – گرم ) و در نوع قوی تر برقراری یک ارتباط حسی با اشیا ،ارتباط  عاطفی ( گرم – سرد )  است. 

 

هوش تئوریک : افرادی که حافظه خوبی دارند در واقع از هوش تئوریک خوبی برخوردارند چراکه این هوش تئوریک است که فرایند دسته بندی  ـ بایگانی ـ به خاطر سپردن  و یا دآوری را انجام می دهد

                                   

                         اعداد

هوش تئوریک :     متن

                                           دیداری

خاطرات :     شنیداری

      بویایی

 

بطور کلی بکارگیری و میزان توانمندی در استفاده از محتویات حافظه انسانی ، با هوش تئوریک صورت می پذیرد . این هوش را می توان به شکل ذیل شناسایی کرد :

هوش تئوریک عددی :  برخی افراد در شمارش ، حفظ اعداد و بخاطر سپردن رقم بسیار موفق هستند بطوریکه ممکن است کسی شماره تلفن مربوط به بیست سال پیش را بخاطر داشته باشد یا به یاد بیاورد که عدد پنج عدد شانس فلان شخصیت معروف می باشد یا فردی می تواند یک عدد بیست رقمی یا بیشتر را به مدت طولانی در حافظه نگه دارد اما برخی حتی شماره شناسنامه و یا شماره تلفن منزل خود را هم به سختی به خاطر می سپارند .

هوش تئوریک متنی : برخی نیز در بخاطر سپردن و یادآوری متن و نوشتار بسیار قوی هستند بطوریکه ممکن است یک کتاب چند صد صفحه ای را با نقطه ، ویرگول و تعداد خطهای هر صفحه نیز حفظ کرده و از بر بخوانند . به نظر می رسد اکثر دانشجویان دانشگاههای کشورمان از سال 1360 تا کنون  یعنی در دو دهه گذشته به غلط از این روش برای تحصیل استفاده کرده اند .هم اکنون نیز در دهه هشتاد شمسی در آغاز سال 2008 میلادی در حالی که روشهای آموزشی بسیار مدرنی ابداع شده که خرد و توانایی انسانی را به تحرک و پویایی در آورد در مراکز آموزشی ما بطرز فاجعه آمیزی علوم پایه و حتی فنی که تماماً از راه تحقیق و کنکاش در آزمایشگاههای مدرن و با تجهیزات و ابزار دقیق مورد آزمایشهای تجربی ، مشاهده و نتیجه گیری قرار می گیرد را از طریق بخاطر سپردن پر حجم متنها و تخلیه ، بیش از نود درصد آموزش متوسطه و عالی را فرا گرفته است در حالیکه سهم درست هوش تئوریک متنی در آموزش چیزی کمتر از یک درصد می باشد اما در عوض کاربرد این بخش هوشی در مراکزی چون صدا و سیما ، رسانه ها ، تئاتر و سینما بسیار زیاد است در بخش اخبار ، بازیگری و سخنرانیهای نمایشی که هدف صرفاً انتقال پیام می باشد این بخش هوشی بشدت مورد نیاز است .

هوش تئوریک خاطرات : درلحظاتی از زندگی یادآوری صحنه ای که در گذشته اتفاق افتاده است همچون تصویری در ذهن مرور می گردد و به نظر شخص یک بار دیگر در ذهن اتفاق می افتد . تصاویر مروری می تواند به وضوح و با جزئیات صحنه باشد و یا بخشهایی از آن مخدوش و مبهم باشد اما مهم یاد آوری آن در ذهن است . به تناسب حال می تواند خاطرات مثبت وخوشایند و یا منفی و ناخوشایند باشد همچنین می تواند مطالبی که  از راه صدا های مختلف ، سخن ، خنده و یا صدای سوختن و یا شکستن چیزی باقی مانده است پس از مدتها قابل تکرار در ذهن باشند . نکته قابل توجه اینکه فرد می تواند هر خاطره ای را که دوست دارد  پس از یادآوری بیان کرده و خیلی از آنها را مخفی نگه دارد و یا حتی نزد خود هم به اکراه از آن یاد کند این بخش ، مربوط به هوش تئوریک دیداری و یا شنیداری است ضمن اینکه بسیار اتفاق افتاده است که با به مشام خوردن بویی ، فرد بیاد خاطراتی در سالهای کودکی می افتد از طریق بویایی یادآوری بسیاری از حوادث گذشته قابل بازیابی است چراکه بیشتر می توان آن را از قضیه شرطی شدن در روانشناسی استفاده کرد شاید شنیده باشید که ناپلون بناپارت معتقد بود بر خلاف تصور خیلی ها ، عشق از دیدن حاصل نمی شود بلکه از بوئیدن زاده می شود . ( مدتی است که با استفاده از این توانمندیها در مراکزی همچون مرکز پلیس و کارآگاهان بیشتر برای کشف حقایق بهره می برند )

بر اساس تجربه ثابت شده است افرادیکه این بخش از هوش آنها بطور طبیعی فعالیت کند در نگاه دیگران قابل اعتمادتر بنظر می رسند کسانیکه مسائل ، وقایع گذشته ، سخن و قرارداد گفتاری و یا وعده های خود با دیگران را بخاطر سپرده و بیاد می آورند هم خود موفق تر هستند و هم دیگران آنها را فردی محترم و با هوش می دانند . بطور کلی کسانیکه مسائل گذشته خود را خوب زیر و رو کرده و به حافظه می سپارند اصطلاحاً دارای حافظه تاریخی خوبی هستند ، « حافظه تاریخی » می تواند در میزان هویت یک فرد نقش مهمی داشته باشد چراکه انسان با دانستن و پردازش گذشته ها ، منحنی آینده خود را بیشتر تحت کنترل قرار می دهد . همینطور در یک جامعه هر قدر حافظه تاریخی مردمان قویتر باشد هویت اجتماعی آنان استوارتر می گردد بعنوان مثال بنظر می رسد یکی از بدبختیهای بزرگ ملت ایران نداشتن این بخش از هوش تئوریک است . ملت ما تصادفاً و یا از روی عمد و نقشه بدخواهان نه تنها حافظه تاریخی درستی از فرهنگ و تمدن و تاریخ خود نداشته و بدنبال حقایق آن نمی رود بلکه سعی در انکار بخشهایی از تاریخ گذشته دارد به همین جهت بی هویتی فراگیری نسلهای جدید را تهدید می کند و این می تواند همچون زلزله ، تاریخ تمدن ما را فرو ریزد .

نکته قابل توجه اینکه آیا ممکن است این بخش هوشی با « ضمیر ناخود آگاه » که زیگموند فروید نام گذاری نموده است مرتبط باشد ؟ آیا ممکن است هوش تئوریک خاطراتی ، همان ضمیر ناخود آگاه باشد ؟ جائی که در عالم هوشیاری فقط در ذهن فرد و هنگام بیهوشی ( برای روانکاوی ) بر زبان جاری شود ؟  یا خواب که هنوز مکانیزم آن مشخص نگردیده بنوعی سرریز ناخواسته خاطرات باشد ؟ ایناها را به عهده علم روانشناسی گذارده و به متخصصان این رشته می سپاریم  اما آنچه مسلم است اینکه هوش تئوریک می تواند مقدمه ای برای هوشهای ادراکی و محاسباتی گردد .

 

 هوش محاسباتی : از ابتدایی ترین نوع محاسبه که ترتیب اعداد و جمع و تفریق ریاضی است گرفته تا پیچیده ترین پردازشهای کامپیوتری که میلیونها عملیات ریاضی در یک فرآیند طراحی شده و ظرف یک میکرو ثانیه انجام می شود از این هوش سر زده است اصلی ترین وظیفه این هوش محاسبه سود و زیان است . « سود یا زیان » نتیجه گزارش این هوش است البته برچسب قیمت در جای دیگری زده می شود وظیفه هوش محاسباتی در واقع خرید و فروش است چیزهایی را می دهد تا چیزهای دیگری بدست آورد اما سعی می کند مقدار و ارزش چیزی را که بدست می آورد بیش از چیزی باشد که در مقابلش می پردازد علم اقتصاد گستره وسیع تجربیات این هوش است آدمها در داد و ستد بسیار ساده عمل می کنند آنچه مهم است سود بردن و دریافت نفع بیشتر است اما سطح این معاملات و طرفهای آن در میزان سود بردن بسیار متفاوت است تجربه تاریخ علم اقتصاد نشان داده است آدمهایی که هوش محاسباتی بالاتری دارند دیگران را فریب می دهند یعنی این بخش از هوش بیشتر به بقای صاحبان خود عمل می کند بسیار اندک هستند تعداد آدمهایی که در داد و ستد ، از ضعیف بودن هوش محاسباتی طرف مقابل خوشحال نشوند بازرگانان امروزی خیلی مایل نیستند در یک جنگ برابر با هوشمندان هم سطح خود بکار پردازند بلکه ترجیح می دهند به جاهایی دست اندازی کنند که چندان نیازی به صرف هزینه نباشد و با کسانی طرف شوند که از هوش محاسباتی بالایی برخوردار نباشند بعنوان مثال در سطح کشورهایی امروز جهان همه شاهدیم که منابع برخی کشورها  برای مردمان آنها چندان سودبخش نیست مثال :  با اینکه نفت در برخی از کشورهای دنیا بسیار زیاد است اما مردمان این کشورها اکثراً فقیر هستند این زمانی بهتر مشخص می شود که سطح زندگی مردمان دارای نفت با مردمانی که نفت را می خرند به مقایسه گذارده شود .

پس می توان با کمی زیاده روی گفت هوش محاسباتی فقط یک وظیفه دارد آن هم بهره مندی از سود بیشتر . در احداث ساختمانها و تولید تجهیزات صنعتی که نیاز به محاسبات دقیقی دارد نیز همین گونه است « بالابردن کیفیت با حداقل امکانات و هزینه »  اساساً هر چیزیکه گران و پر هزینه باشد از دیدگاه این هوش رد شده است مگر آنکه محصولی بسیار گرانتر و سودمند تر بدست آید اما سوال اینست که قیمت هر چیزی در کجا  تعیین می شود ؟ بنظر می رسد هر انسانی برای هر چیز قیمت گذاری خاص خود را دارد اما در کدامیک ازین هوشها ؟ ارزش و قیمت گذاری در حیطه کدام یک از هوشها قرار دارد ؟  عاطفی ؟  برتر ؟ یا در هوش جدید دیگری ؟ یا تعیین ارزش و قیمت یک کالا یا ارج نهادن به انجام یک کار در مجموعه کامل هوش ( خرد )  صورت می پذیرد  ؟

 

پ ن :

 

آنچه مسلم است اینکه خرد ، گستره بسیار وسیعی دارد  بنابراین تعداد هوش های نامگذاری و طبقه بندی شده بسیار فراتر ازاینها خواهد بود این شاید برگرفته از حقایق زیرباشد  :

۱- انسان تاکنون کمتر از ۱۰٪ از مغز خود را بکار گرفته است

۲- با تمام پیشرفتهای حاصله  ، از " انسان "  کارهایی سرمی زند که هیچ دانشی قادر به توضیح آن نیست

۳- نسبت چیزهایی که نمی دانیم به آنچه که می دانیم بی نهایت است

  ( بی نهایت = اپسیلون/بینهایت)

نشانه دور: تفاوت آدمهای باستان با امروزیها 

نشانه نزدیک : تفاوت هوشی کودکان هر دهه با دهه قبل

نظرات 1 + ارسال نظر
آسمان پنج‌شنبه 29 آذر‌ماه سال 1386 ساعت 12:55 ب.ظ

یامن حوصله ندارم یا مطلب خیلی فلسفیه....بهر حال خسته نباشین

ممنون از لطف و نظر شما اما نه من از فلسفه خوشم میاد و نه این متن ها فلسفیه ! اینا نتایج تحقیقاتیه که چند سال روش کار کردم البته شاید همه چی رو نگفتم و همه جزییات رو نتونستم بیارم ( بدلیل حجم بالا ) اما تلاش کردم در حد یه نوشتار( پست ) قابل استفاده و بررسی باشه بهرحال از توجه شما متشکرم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد